گل گرگانی
ای نو گلِ گرگانی ، در تب نوحه خوانی
کبوتری و کبکی ، دنبالِ مژدگانی
چشمت تو غم کشیده ، آهی به دل خریده
من عابرم تو شهرت، نشستی توو قصیده
در جایِ سبزه زاری ، خوشگلِ نو بهاری
می دونم دل پریشون ، تو موندی در کناری
هر چی نگاهت کردم ، تو دل پناهت بردم
خوابیدی چو زمستون ، دیونه، شاهت کردم؟
با این صدای زیبا ، درگیر شدم همه جا
یه بار به خاطر تو ، شنا رفتم تو دریا
دل تنها توو امیدم ، خوشی بی توو ندیدم
هر جا تو رو ببینم ، چه ناله ها کشیدم
با درد و دل بریده ، در ذهن من کشیده
کلام خوش بیانت ، قبری برام خریده
بی تو که من می میرم ، در شهر تو اسیرم
می دونی با تو هستم ، ای نو گلِ کویرم
حرفی به دل نمونده ، در این ترانه خونده
با اون نسیم زیبا ، آه تو دلت کشونده
خیلی برام عزیزی ، ای از من در گریزی
پرنده ی مسافر ، اشک از چشات نریزی
جاسم ثعلبی (حسّانی ) ۱۲/۰۳/۱۳۹۱