جهنمِ عشق

تو را لالایی می کردم ، یه نوزادی تو گهواره

دلم از ریشه خشکیدی ، چرا ابرت نمی باره

***

جهنم بر تنم بارید ، تگرگ و صاعقــــــه از دور

دلِ و آهت غضب پاشید ، دلم زخمه تو آبِ شور

***

دلت زینت نمی خواهد ، تو قلبم هستی بد نامی

مسیر راه تو ناجور ، رسیده وقتِ ناکامــــــی

***

لا لا لا لا شده وردم ، نمک پاشیدی تو چشمــت

همه خوابند و تو بیدار ، دلم می ترسه از خشمت

***

بخواب ای آرزوی دل ، خروس آوازه ســـر داده

سحر خیزان شدن بیدار ، تو مستِ جامی در باده

***

همه خوابند در مهتاب ، دلت ماهی شبت بیـدار

نگاهت با تماشا رفت ، به ظاهر سمبلت غمخوار

***

تکان دادم گلِ یاست ، دلم خسته دلت سرشـــار

به شادی ها سفر کردی ، دلم از غصه هات بیمار

***

هم آغوشت شدم تا صبح ، ولی تو قدر نشناسی

شکستم این غرورِ دل ، نفهمیدم تو دلبـــازی

***

جاسم ثعلبی (حسّانی) ۱۴/۱۲/۱۳۹۱

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/33465کپی شد!
587
۱۲