فانوس
خاموشه فانوسم
لبها تو می بوسم
تو خورشید ِ منی
بی تو من می پوسم
…
لبخند تو رازه
نگاهت نمازه
دلم من با دوریت
چه جوری بسازه ؟
…
بهارو باور کن
گونه ها تو تر کن
عشق من ، این روزا
با جدایی سر کن
…
تو نگات اسیرم
از تو جون میگیرم
منو تنها نذار
تنهایی میمیرم
…
با تو تب قشنگه
رنگ شب قشنگه
بوسه ی آخرت
بی سبب قشنگه
…
خاموشه فانوسم
چشاتو می بوسم
تو بارون منی
نباری می پوسم
…
بیا با هم باشیم
زیاد و کم باشیم
توی تنهایی ها
رفیق غم باشیم
…
خورشید و می نوشم
مهتاب و می پوشم
بزار روشن بشه
فانوس خاموشم
…
حالا دل بامنه
گندمم خرمنه
توی کلبه ی عشق
فانوسم روشنه .
-
سلام زیبا بود موفق باشید @};- لایک :-x
-
زیبا بود @};- نظر خودتون در مورد وزنش چیه؟ من که نظری ندارم.. 8->
-
سلام جناب پناه زاده درود بر فرزند سبلان.... ترانه ی شما روون و زیبا و دلنشین بود... همیشه ترانه هاتون حس قشنگی داره که خوش به دل میشینه... با آرزوی بهترین ها @};- @};- @};-
-
اوووووووووووووووووووو چقدر اغراق و چقدر احساس .... خوشحالم که می بینمتون و دوباره از شما سبز میشم @};- این کارتون منو یاد این کار داریوش اقبالی انداخت که ترانش پر اغراق بود : کوه و میزارم رو دوشم شیره ی سنگو میدوشم .... @};-
مطالب پیشنهادی