بهونه رفتن «با صدای نیما پیلتن»
چترِ این دلم شکسته ، زیرِ بارونِ نگاهت
حالا با این دستِ بسته ، کی می شینه سرراهت ؟
می دونم ستاره ها رو ، یه بغل ترانه کردی
واسه ی بودنِ اشکام ، رفتن و بهونه کردی
می دونم تو از دلِ من ، ساده از همه گذشتی
واسه ی نبودنِ شب ، سقفِ خورشیدُ شکستی
می دونم واست عزیزه ، حرمتِ خاطره هامون
شایدم باید بدونم ، قدرِ این شبا توو بارون
شایدم باید بدونم ، قدرِ این شبا توو بارون
می دونی دلم شکسته ، دیگه اشک فایده نداره
زیر این بارون نم نم ، رفتنت راهی نداره
می دونی ازت گذشتم ، برو عشقم به سلامت
من دیگه حرفی ندارم ، واسِ تو تا به قیامت
می دونم تو از دلِ من ، ساده از همه گذشتی
واسه ی نبودنِ شب ، سقفِ خورشیدُ شکستی
می دونم واست عزیزه ، حرمتِ خاطره هامون
شایدم باید بدونم ، قدرِ این شبا توو بارون
شایدم باید بدونم ، قدرِ این شبا توو بارون
با صدای نیما پیلتن
-
سلام هم خوندمش و هم گوش کردم خیلی عالی بود کلی لذت بردم دوست گلم . موفق باشی @};- :-x
-
هم دانلود کردم و شنیدم هم ترانه رو خوندم هم از نقد دوستان استفاده کردم هم کارو دوست داشتم @};- @};- :-x
-
سلام سمیه جان ترانه ی زیبایی ازت خوندم اجراش رو بهت تبریک میگم... با مهر @};- @};- @};-
-
سلام خانم سجودی گرامی خب ترانه ای با احساس از شما خوندم @};- @};- @};- چن تا نکته بود و نظر که جسارتا ذکر میکنم... ترانه کردی بهونه کردی(خب نمیدونم آقا نیما چطور خوند بهانه یا بهونه)بهانه در قافیه جور میشه اما دوگانگی زبان داره و بهونه هم که از قافیه خارج. @};- @};- @};- واسه ی نبودنِ شب ، سقفِ خورشیدُ شکستی(تعبیر عجیبی بود..صقف خورشید باید آسمون باشه؟؟؟ خب شکشتن سقف خورشید برای نبودن شب و اونقت که دیگه خود خورشید هم نمیتونه بمونه) البته تعبیر من اینه و شاید شما منظورت چیزه دیگه هست. @};- @};- @};- می دونی دلم شکسته ، دیگه اشک فایده نداره زیر این بارون نم نم ، رفتنت راهی نداره(خب ایراد در قافیه داشت و اصلا رفتنت راهی نداره را هضم نمیکنم) @};- @};- @};- می دونم تو از دلِ من ، ساده از همه گذشتی (تناقض داره این مصراع ) اگه بخاط شما از همه میگذره پس چرا رفته و شما هم دارید از رفتنش میگید ؟؟؟ البته خب شاید خودتون در جریان هستید ... @};- @};- @};- موفق باشید
-
سمیه عزیز زیبا بود و لذت بردم @};- ولی یه جا یه مورد کوچیک دیدم من داشتم ترانه تو با ریتم میخوندم که اینجا رو ملودی به اشکال میخوره :"حالا با این دستِ بسته " که من جسارتا اینگونه تصحیح میکنم : چترِ این دلم شکسته ، زیرِ بارونِ نگاهت حالا با دستای بسته ، کی می شینه سرراهت " چون ترانتون قوی بود دلم نیومد از این مورد بگزرم میدونی اونجوری من اصطلاحان میگم واژه ها رو دل ترانه نشسته بود ولی اگه اینجوری تصحیح شه انگار واژه ها رو کار سواره . منتظر کارای قشنگ بعدیتون هستم @};- @};-