منم خسته تر از بارونِ پاییز
منم خسته تر از بارونِ پاییز
کنی از من به آهی سخت پرهیز
ببین دارم غزل بازی برایت
مشو با عشقِ کهنه تو گلاویز
غزل بودی وَ من شاعر برایت
نوشتم عشق تا باشد صدایت
برو با من مکن افسانه بازی
تو شاه عشق و من هستم گدایت
در یغا دل از این دیوونه احوال
که یادش می برد دل را سرِ سال
نمی دانم چه می خواهد غریبه
که با سوتک کشد در سینه ام قال
سلام : اعتقاد دارم زیباترین و متین ترین ترانه های فارسی به صورت دوبیتی بوده اند و باباطاهر و دشتی در اوج آن هستند.
-
کار خوبی بود و اما زیر خاکی @};- @};- @};- معاصر نبود و همچین کاری اونقدرها هم به تصنیف نزدیک نیست که بگویم تصنیف... خب در هر حال خوب بود و باباطاهر و دشتی را موافقم @};- @};- @};- که یادش می برد دل را سرِ سال(نتونستم متوجه بشم)
-
درود جناب عبداللهی ترانه ی زیبایی بود @};- @};-
مطالب پیشنهادی