بازی های عروسکی
از تموم لحظه های روزگار کودکی
بسته شد پرونده بازی های عروسکی
همه رویاها سرابن توی خواب
وقت آرزوی ناب کسی نمی بینه شهاب
کوچه های پرهیاهو خالی از صدای خنده
بازیگوشی یه بچه شده کشتن پرنده
سوختن کتاب اول جای رسم یادگاری
شور و شوق ذهن پوچ خونه های این حوالی
دیگه برگه های هرزه کابوس نمره ندارن
واسه امضای معلم ترسی تو دل نمی کارن
گریه و سرفه بچه شده مدرک مریضی
که بده اجازه مادر واسه مدرسه گریزی
چوب و ترکه پدرها شده اسکناس آبی
ممکنه امیدی باشه به یه نمره حسابی
دیگه برپا شدنا هم شده مختومه به برجا
اگه این باشه زمونه کی می خواد بسازه فردا
دیده می شه یه عروسک آویزون از یه بلندی
کی می سازه باز عروسک دیگه از رخت پرندی ؟!