خواب نقره ای
دلم گرفته از خزون
از آدمای قصه مون
بانوی نور و آینه
منو به رویا برسون
از شب تنهایی تن
تا عطش یکی شدن
به آسمون چشم من
رنگ ستاره رو بزن
تو آشنا با نفس
روشن این حنجره ای
تو مرگ دیوار شب و
طلوع یک پنجره ای
نگاه کن نگاه کن
به امتداد شب من
ببین که بی صدای تو
ترانه هام تنهاترن
تو شهر پاییزی من
دورتر از خواب زمین
تا شب قصه ها بیا
یه خواب نقره ای ببین
آوازه خونت به صداش
رنگ ترانه ای ندید
باید عبور کرد و رفت
قصه به آخر نرسید
-
مجید شمس سلام و خوش آمدي؛ كار را لايك كردم بخاطره حس زيبا و ارتباط خوب واژه ها؛روان و معاصر؛
-
محمد مظفریان سلام، خوش اومدین و کارتون زیبا بود تو آشنا با نفس هجا کم داره و سکته ایجاد میشه و باید عبور کرد و رفت هم وزنش متناسب با بقیه نیست جسارت بنده رو ببخشید @};- موفق باشی @};-
-
مجید شمس محمد جان هجا كم نداره؛ تو آشنا با نفسه ؛
-
محمد مظفریان دمت گرم مجید جان :-x
-
-
-
مینا ملکی به آکادمی خوش اومدین @};- ترانه زیبایی بودمنتظر کارهای بعدیت هستم. =D> @};-
-
مریم جلائی درود خانم روزبهانی به آکادمی خوش اومدین ترانه ی زیبایی بود، امیدوارم بیشتر ازتون بخونم @};-