اتاق کودکی
اینم یه ترانه متفاوت امیدوارم با نظراتتون خوشحالم کنین
تو همون اتاق گرم کودکی
باتن کبود تو حرف میزنم
چه صدای سردی داره میشنوی
اون که آینه هارو میشکنه منم
من به جرم خط خطی کردن شب
حکم اعدامو به گردن میگیرم
این طلسم کهنه رو ازم بگیر
آروم آروم با تن شب می میرم
خنده هامو با تو قسمت میکنم
تو که هم قصه و همراه منی
سرخی هف سین عید من توایی
توکه این سیاهی رو خط میزنی
حلقه ی رهایی رو گردنمه
اسم تو مرحم زخمای ترم
صندلی بودنم رها میشه
این دوباره هاس که از خواب میپرم