رفیق
من رفیق لحظه هاتم
لحظه های زشت و زیبا
شریک خاطره های
دیروز و
امروز و
فردا
تو یه مرحمی برای تن زخمی غرورم
یه غزل پر از امیدی تو شبای سوت و کورم
منو با تو می شناسن کوچه های خیس بارون
نیمکتای مه گرفته چشمای خیس خیابون
خاطراتمونو تا مرگ برای خودت نگه دار
میرم از پیشت عزیزم به امید روز دیدار!