اسکرامبل محض
یه اسکرامبل محض، با بار روی سیگار
فشار ناین جی(۹G) از بحث، تو انتهای افکار
خطوط سرعت باند و محو خط تردید
یه ارتفاع آنی، با اشتهای بیمار
سکوت جیغ ممتد، به مرگ واژه ی طرد
شبگرد و مرد تنها! رو امتداد اشعار
خلوص نیت و مسح، رو رویش ترحم!
یه بغض خوب مسری، تو گریه های دیندار
تلفیق عشق و بیدار، ماتیلده ی نرودا!
دختر و حرص سرباز، تو مرز درد کشدار
سروده های مضحک، تو سینه های افراد
حکومت تعصب، رو اشتباه تکرار
خطا و منطق بکر، یه منطق خروسی
شباهت دوگانه! میان پخش اخبار
-
سلام آقای زهره وندی حقیقتش با خوندن ترانه تون شوکه شدم! با توجه به اون همه سخت گیری و گاهی بهانه جویی ای که توی نقدهاتون داشتید ازتون توقع ترانه ی خییییییییییییییییلی قوی تری رو داشتم. این تکنیک که با آوردن صرفا چندتا کلمه ی نسبتا ناملموس که برای مخاطب ناآشناست توی شعر سعی کنیم مخاطبمون رو فریب بدیم که با خودش بگه حتما من نمیفهمم! وبشه حکایت لباس پادشاه خیلی وقته که دیگه جواب نمیده. مخاطب ما باهوش ترازاونه که فریب بخوره حالا حتی اگه ندونه اسکرامبل چیه خیلی راحت توی اینترنت جستجو میکنه و وای به حال شاعر اگه بیخود وبی جهت این دست تعابیر رو آورده باشه!!!! این علامتهای تعجب هم هیچکاری برای شعرتون نکرده. اولین نکته درباره ترانه تون اینه که با توجه به فرم ومفهوم اصلا وزن خوبی استفاده نشده (البته من به این مهم باور دارم که شعر خودش هویتش رو انتخاب میکنه) اما قطعا شاعر باید بهتر ازهرکس بدونه چه لباسی به شعرش برازنده تره، این وزن به خاطر اینکه ایجاب میکنه تند خونده بشه باعث میشه مخاطب سریع ازکنارواژه ها رد بشه و فرصت تامل روی مفهوم رو پیدا نکنه البته امیدوارم این اتفاق تعمّدی نباشه! واما نکته ی بعد برفرض که من همه ی این ترکیبهای نامانوس وتصنعی رو توی شعرتون پذیرفتم،حالا یه سوال مهم؛ خوب آخرش چیییییییییییییییییییییییی؟! امیدوارم برای پاسخ این سوال برای من اسم چندین چند مکتب وسبک رو اینجا تل انبارنکنید مثل دادائیسم و نیهیلیسم و باروک و.... که اصلا نمیتونم این عقیم موندن شعر رو تحت لوای هیچ مکتبی بپذیرم. ترانه تون دقیقا برای من مثل یه لیست از اسم های نامربوط بودکه منتظر بودم درانتها خودتون حلقه ی مرتبط رو برام رو کنید، یا این همه پریشانی به جایی ختم بشه واینکه نشد یعنی خیلی بد! اگه حوصله ی مزاح داشته باشد میگم یاد شعر مهران مدیری توی مرد هزارچهره افتادم. پوتین برای سربازان پول آب جدا پول گاز جدا ;)) البته اون شعر باتمام شلخته بودن حرفی برای گفتن داشت. درنهایت لُب کلامم اینه که من کوچیکترین اعتقادی به مبحث یا ب(هتربگم مغالطه ی)مخاطب عام ومخاطب خاص ندارم و معتقدم شعر اگه شعرباشه حتی یه دستفروش هم به سهم خودش میتونه درکش کنه. امیدوارم درآینده ازتون ((شعـــــــــر بخونم)) نه لیست اصطلاحات جنگی واسامی اغواکننده! چون خودتون درنقد صراحت دارید مطمئنم از صراحتم ناراحت نمیشید. ((آرامش نصیبتان))
مطالب پیشنهادی