عشق
تو نگاه اطلسی ها، وقتی چشم برات می شینم
توی این دلواپسی ها، روزی صد دفعه می میرم
توی اعماق وجودم، دنبال خودم می گردم
پُرِ از تنهایی و غم، قلم و دفتر قلبم
آرزوم اینه رهاشم، مثل اون پرنده ها شم
بیام و بی غصه و درد، تا توی قلب تو جا شم
آخه این دل خیلی تنهاس، داره دنبالت می گرده
داره از شرم نگاهت، آب میشه باز پر درده
دیگه جای غم نمونده، همه جا جشن و سروده
دیگه احساس من و تو، همه رو به عشق رسونده