تفتیش…
داره تفتیش میشه فکر من اون قدر / که قایم میشه بودا زیر پیراهن
غرقِ خوابم توو کتابای مقدس / مسیحم رو صلیبه روی تیرآهن
تموم آجرای این کلیسا رُ / به نام دین موسی ماس مالی کن
مسلمونی نمیدونم نمیفهمم / تو یک جوری به من این دینُ حالی کن
به شدت بی تو دارم کفر میورزم / با اینکه خط به خط رو متن انجیلم
تو داری فال توراتم رُ میگیری؟ / به قرآنت قسم توو بطن انجیلم
همین جایی ولی اون قدر بالایی / که خورشیدم توو دستای تو خوابیده
صدات وَحیه برام از عرش اعلایی / که میدونم کفِ کفشات چسبیده
داره تفتیش میشه حتی سلولام / که نوترون با پروتون هم نمیلاسه
به پام میپیچه مشکوکم به افکارم / که مونده کاسهی سَر زیر نیمکاسه!