((می نویــسم به نــام آزادی…!))
گاهی وقـــــتا سکــــــوت فــــریاده
مــیـشه با اون یه شهـــر ویــرون شه
اگه فــــریادو تو خودت بکـــشی
بغــــض میتونه مثــل طاعـــون شه!
خاطـــراتو ورق بزن که هنــوز
واســـه زخــــم دلت نمــــک داری
از رو اشـــکای آیـــنه می فهمی
با خـــودت دردِ مشتــــرک داری
تانـــک ها بچــگّیتو لــه کردن
تو اتاقت یه حفــــره باقــی موند
نون و ریحون و جنــگ خوردوبه جاش
ردّ خــــون توی سفـــره باقـــی موند
آدرس خـــنده هاتو وقتی که
دیدی دنیـــا کجــــاست گم کردی
آرزوهــای نوجــوونی رو
تو صــف شیــرومـــاست گم کردی
هردقیـــقه تو مسـلـــخ دنیـــا
رو تنـــت زخـــــم تــازه می بینی
تا به آیـــنه نگـــاه میندازی
جای عکــست جنــازه می بینی
توی این کوره راهِ بی برگشــت
هرچقـــدبیـــشــتر جلـــو میری
مطـمئن میـــشی آخرش حتما
مثــل یک شعـرساده لــومیری
ازغمت روزنامه های جــدیــد
تیـترای داغِ داغ می سازن
سوژه سازا به قیـــمتِ جونت
از تو یک اتفــــّاق می سازن
تومیــشی قهـــرمانِ بدبختی
پزِ درداتو دیـــگرون میــــدن
اوجِ دلتنگیــــای یک مـــــردو
توی اخــــبارِشب نشــون میدن!
نــذار این جــاده های عابرکُش
مأمـن چالــه چولـــه ها باشه
توی دورانِ قتـــلِ عام نفـــس
حـــرف حـــرفِ گلــوله ها باشه!
تن به بــن بســــت داده ها مُـردن
هرچــی ســـد توی راهته پـــل کن
زنـــدگـی جنـــگِ جنـــگ می فهمی!
مــــرد می خــواد پس تحمـــّل کن
نگو شعــرم شعـــاره،ممکن نیست
مـــردِ روزای تلـــخِ سخـــتی باش
زیــرِ پتـــکِ زمـــونه آهــــن شو
توی این گـــــود مثل تخـــتی باش
این تــرانه یه قهــــرمان می خواد
شعرمو خـــط به خـــط حمــاسی کن
وقتـــی راهِ گلـــوتو می بندن
با سکـــوتت جــهــان و عـــاصـی کن!!!
من از این واژه های سـردر گم
مـــرد روزای سخــــت می سازم
وقتـــی شعـــرم به نــام تو باشه
از مـــدادم درخـــــت می سازم!
می نویـسم سکـــوت فــریاده
تو به ایــن واژه ها نفـــس دادی
می نویـسم به نــام نــامیِ درد
می نویـسم به نــام آزادی
۱۳۹۱/۱۰/۲۲
-
=D> =D> =D> خيلي زيبا بود اونقدر كه منو واداشت چند بار كارتون رو بخونم =D>
-
توی این چند روزی که دارم ترانه های این سایتو به شکل رندوم میخونم، این تنها کاریه که واقعاً تونست برام تاثیر گذار باشه چه از لحاظ مفهوم چه ساختار واقعاً ستودنی بود ممنون. 8->
-
درود سرکار خانم غفوریان درک دردهای مشترک یک موهبت است و به تصویر کشیدن آنها هنری است که باید از مورد اول(درک) بهره ای وافی و کافی نصیب انسان بشود و شما در هر دو مورد به لطف خدا مستغرق و بی نیاز هستید و از اعماق قلبم آرزو می کنم که این دو گزینه(درک و هنر) را در تمامی عرصه ها ببینیم با تمام وجود حس کنیم. برای پایان عرایضم مطلب دیگری ندارم جز آرزوی موفقیت برای شما و هر کسی که مثل شما دغدغه ی مردم دغدغه ی اوست. لایک هستید شدیدا =D> =D> =D> =D>
-
سلام خیلی خیلی لذت بردم از خوندن این شعر زیباتون واقعا تک تک ابیات حرفای بسیاری داشت و واقعا موقع خوندن خواننده رو جذب میکرد ... واقعا تبریک میگم به قلم زیباتون @};-
-
هردقیـــقه تو مسـلـــخ دنیـــا رو تنـــت زخـــــم تــازه می بینی تا به آیـــنه نگـــاه میندازی جای عکــست جنــازه می بینی موندم چی بگم واقعا زیبا و پر از حرف و درد بود درود بر قلمت و زننده ی این قلم
-
سلام خانم غفوریان من تازه وارد این سایت شدم واولین ترانه ای که نظرم رو جلب کرد ترانه ی شما بود. میدونم تعریف وتعارف زیاد شنیدید اما وقتی از یه شعر لذت ببرم نمیتونم کتمانش کنم. باید بگم بسیارعالی سرودید شهامتتون رو تحسین میکنم. اگر فروغ در شعرهای عاطفی بی پروا بود شما دراشعار اجتماعی واقعا بی پروا هستید امیدوارم باشید بسرایید. واژه واژه ی شعرتون درخشان بود اما توی این بند چیزی وجود داشت که پشتم رو لرزوند: تومیــشی قهـــرمانِ بدبختی پزِ درداتو دیـــگرون میــــدن اوجِ دلتنگیــــای یک مـــــردو توی اخــــبارِشب نشــون میدن! زنده باشید بانو. @};- @};-
-
درود حميده عزيزم... احساست را براي چندمين بار خواندم خواهرم.... =D> =D> =D> واژه هايت درامان....مولا علي حافظ لحظه هاي قشنگ زندگيت... :-x
-
میدونی خانوم غفوریان، وقتی تو شعرای دوستان هر چند با وزن و قافیه و احساس سروده شدن دقت میکنم ارضا نمیشم و تنها دلیلش هم یکنواخت شدن موضوع شعر و ترانه هاست و گوویی تنها درد زمان غم عشق و هجر و خیانت شده ولاغیر... واقعا با ترانه هات ندگی کردم و با این یکی اشک ریختم چون... می نویسم به نام نامی درد می نویسم به نام آزادی فقط مرسی دوست من همین @};-
-
فقط سکوت میکنم. لایک @};-
-
این دوتا بیت منو دیونه کرده اصلا: این تــرانه یه قهــــرمان می خواد شعرمو خـــط به خـــط حمــاسی کن وقتـــی راهِ گلـــوتو می بندن با سکـــوتت جــهــان و عـــاصـی کن!!! @};- @};- @};-
-
فقط یک جمله: بهترین ترانه ای که تا حالا در آکادمی خوندم...
-
درود حمیده خانم احساس لطیفی دارید و همچنین تیز و حرفای زیادی برای گفتن با جرات و جسور واز همه مهمتر ترانه دارای ریتمه آفرین
-
سلام. آفرین. اگه همینطور پیش بری باید دنبال امضا گرفتن ازت باشم. فقط: از رو اشـــکای آیـــنه می فهمی رو اینجا به نظر من یکم اذیت می کنه. از اشکای آینه می فهمی مفهوم رو کامل میرسونه و نیازی به رو نیست هرچند بودنش هم زیاد نابجای نابجا نیست! یک و یه!!! چاله چوله!!! نام نامی؟نامی همون مشهور خودمون؟ تن به بــن بســــت داده ها مُـردن مغلطه ی زبانی؟ خودمم مطمئن نیستم! ولی مغلطه ی زبانی داره. شاعرانگی تو ابیاتت واقعن زیباست ولی چرا شعر کشش خوانش نداره؟ چون یکنواخت پیش میره! چون روایت نداره. منه خواننده دنبال پایانی نمی گردم. البته خوبه ها. ولی من پای ترانه ی حمیده سادات غفوریان میرم انتظارم خیلی بالاست. تقصیر خودته. با مهر.
-
سلام من واقعا از خوندن چنين ترانه اي خوشحال شدم عالي بود همه ي بيت هارو دوست دارم @};- @};-
-
سلام و درود /// فکر می کنم بعد از رسیدن به این جمع بندی که توی کاراتون یه جور یکنواختی سوژه رسوخ کرده خوب تونستید فضای کار رو پرداخت کنید توی این شعر و ما حتمن با کاری قوی رویروییم . علاوه بر این به نظر شخصی من فقر یک یا چند بند برجسته تر توی کار کاملن حس میشه با اینکه تمام بندها در سطح بالایی هست ولی یک متمایز کننده که به یادمون بمونه جاش خالیه و همین به نوعی یک دست بودن شعر انگار نتونسته بار طولانی بودن کار رو رو دوشش بکشه و حداقل در من طولانی بودن (بر خلاف یکی دو کار طولانی قبلی تون )کمی کسالت بار بود و ناخودآگاه به دنبال نقطه پایان می گشتم . جدا از سادگی روایت باید به استفاده هنرمندانه از قوافی اشاره کرد که جزء زیباییهای کار هم به حساب می آد .یعنی در اکثر بندهای این شعر ما در پشت قافیه ردیف رو می بینیم که بحث در بد و خوب این قضیه به کنار ولی این زیرکی و هنرمندی تونسته به بالابردن آهنگ درونی و زیبایی های خونش شعر کمک کنه . یک لایک از صمیم قلب برای این شعر و امید بهترین آرزوها برای شما دوست بزرگوار ...
-
درود عزیز یادتونه گفتم از شما یه توقع دیگه ای دارم؟... این همون توقع! =D> از ترانتون واقعاااااا لذت بردم... اجتماعی و سرشار از بار معنایی... موفق باشی گلم @};-
-
خیلی قشنگ بود . لذت بردم
-
درود فراوان به حمیده سادات.... سهل ممتنع همینه!به قول سعدی حد همینست سخندانی و زیبایی را... ساده و عمیق!به نظرم ساده تر ازاین نمیشه حرف زد...بی وقفه تکلم میکنی،عاصی میشی حماسی میشی و لحنت عوض میشه...آفرین بهتون! لایک را همان دقایق اولیه ی انتشار ترانه رووی سایت هدیه کرده بودم... با یک رز سرخ سرخ @};-
-
(مینویسی به نام ازادی) دلم اما بهونه میگیره توی این روزگار تختی کش هر کی ((مرد ))باشه زود میمیره!!! درود بر خانم غفوریان عزیز باز هم مثل همیشه بسیار زیبا بود ودوست داشتنی اجرایتان هم فوق العاده بود سبز بمانی شاعر @};-
-
سلام خانوم غفوریان به شخصه کار طولانی دوس ندارم و از خوانش شعرتون لذت بردم منسجم و با معنی @};- لایکید @};-
-
درود حمیده سادات عزیز :-) خیلی زیبا و با وقار بود شعرت ... میپسندم از ته دل =D> @};-
-
از دیده من شما عالـی هستید =D> =D> =D> @};-
-
واقعا عالی بود حمیده ی عزیزم .... نمیدونم در جواب این ترانه ی محشر چی بگم ... =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};-
-
فوق العاده است مرسی
-
سلام حمیده خوشحالم که توو کارات پیشرفتو می بینم از اولین ترانه ات قوی ظاهر شدی و تا الان که دونبالت می کنم می بینم هر بار بهتر از قبل بودی امیدوارم همچنان شاهد پیشرفتت باشم .
-
زیــرِ پتـــکِ زمـــونه آهــــن شو توی این گـــــود مثل تخـــتی باش @};- @};- لایک
-
واقعا زیبا سرودید.لذت بردم
-
خیلی سخت گیرم و متنفرم از اینکه بیخودی بگم خوبه اما با تمام وجود میگم توی این چند روز که اومدم آکادمی، جزء ِ پنج اثر ِ قوی بوده که خوندم. عالی بود به خصوص تو حوزه ی فافیه سازی، خانم ظفری هم توی این حوزه خوب عمل میکنن. وقتی یه ترانه رو میخونم، با حس اینکه میخواد اجرا بشه میخونمش. واسه همین جاهایی رو که احساس میکنم بعد از اجرا ممکنه خو از آب در نیاد رو حس میکنم. به نظرم این بیت واسه اجرا مناسب نیست: تومیــشی قهـــرمانِ بدبختی پزِ درداتو دیـــگرون میــــدن. حس میکنم بعضی واژه ها توی ِ بعضی کارها نباشد به کار بره (البته نظر شخصیمه). ولی به جرئت میگم: عالی بود؛ دست مریزاد.
-
خیلی زیبا بود دوست داشتم بارها بخونم از رو اشـــکای آیـــنه می فهمی با خـــودت دردِ مشتــــرک داری =D>
-
تبریک میگم خانم غفوریان لایک @};- تبریک به قلم زیباتون که دایره وسیعی از کلمات پر مفهومو تو خودش ضبط کرده و فقط در انتظار کاغذیست تا خودنمایی کنه و تبریک میگم به تک تک مصرع ها که زیر این قلم نفس میکشن هیچ مشکلی نداشت در مفهموم چون کمتر کسی درس ازادی رو ازخاطرش برده به امید تابیدن زیر نور مهتاب @};-
-
=D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- :-x :-x :-x :-x
-
آفرین حمیده ی عزیزم..میبینم که پوسته ی خودت و شکافتی .حظ کردم بانو.هر بیت یه شاه بیته با کلی مفهوم متعالی برای یه ترانه عالی نذاراین جاده های عابر کش......مامن چاله چوله ها باشه. فوق العاده هست یه دنیا حرف ... فقط می تونم بگم ..ایول به این همه ظرافت اندیشه میپسندم خانمی
-
نگو شعــرم شعـــاره،ممکن نیست مـــردِ روزای تلـــخِ سخـــتی باش زیــرِ پتـــکِ زمـــونه آهــــن شو توی این گـــــود مثل تخـــتی باش سلام عالی تراز این نمی تونست باشه لایک @};-
-
خاطـــراتو ورق بزن که هنــوز واســـه زخــــم دلت نمــــک داری =D> =D> @};- زیبا بود مرسی از ترانه @};-
-
فوق العاده زیبا بود . ای کاش همه بتونند به ظرافت ها و تصویرهای این ترانه پی ببرند (چون گاهی گیرنده ها مشکل دارند) اگر اینطور بشه مسلما خواهند فهمید که این کار به معنای واقعی کلمه فوق العاده بود... @};- @};-
-
فقط میتونم بگم که به کارتون غبطه میخورم. یه جور عجیبی استثنایی بود. میخواستم یه تیکشو تایپ کنم و بگم که این تیکه رو از بقیه بیشتر دوست داشتم ولی اونقدر کار زیبا بود که از بقیه ی تیکه های شعر خجالت کشیدم که یکیو به عنوان بهترین قسمت انتخاب کنم.
-
سلام نمی دونم چی بگم....... ترانه ها ی چند نفر از دوستام تو این سایت مغزم و تکون میده.......از جمله شما وقتی اینجور کارارو با این جهان بینی وسیع میخونم از اینکه بیشتر کارام عاشقانه س خجالت میکشم.....اینا تعارف نیست چون من با کسی تو ترانه تعارف ندارم...... اینجور نوشتن کار هر کسی نیست......مال هر زمانی هم نیست.......... میدونم نوشتن این کارا خیلی سخته تبریک میگم