«غزل-ترانه» / سکانس آخر
می خوام سکانس آخر و تو شهر تبریز بگیرم
باور حسِّ شیشُمو از دل پاییز بگیرم
سوار زین اسب باد هم خونه ی ابرا بشم
تصویر چشمای تو رو سرد و غم انگیز بگیرم
به اعتبار کهکشون می خوام شبیخون بزنم
یه آسمون ستاره رو به جای آویز بگیرم
عقربه های ساعتو یِکَمی وحشی می کشم
شاید کسوف خورشید و کوری ناچیز بگیرم
بذار تا قبلِ کات شدن یه بار تماشات بکنم
تا جلوِهِ ی عشق تو رو توو سینه لبریز بگیرم