اَشکِ حوض …
دیـوانـه ای زانـو زده از وزنِ سنگینِ جُـنون …
افسانـه ای لَب پَر شده در لابلایِ عَصرِ خون …
تا ابتدایِ اَشکِ حوض یک قطرِه مانده نازنین ؛
وقتی که سَر خَم می کند فَـوارِه ای آلالِه گون !
دیـوانـه ای زانـو زده از وزنِ سنگینِ جُـنون …
افسانـه ای لَب پَر شده در لابلایِ عَصرِ خون …
تا ابتدایِ اَشکِ حوض یک قطرِه مانده نازنین ؛
وقتی که سَر خَم می کند فَـوارِه ای آلالِه گون !