ماتیک
شعر ماتیک
چه زیبا بودی از دور و چه وحشتناک از نزدیک
تو رفتی جای تو مونده شبیه رد یک ماتیک...
چه زیبا بودی از دور و چه وحشتناک از نزدیک
تو رفتی، جای تو مونده، شبیه رد یک ماتیک
تو رفتی و تموم شهر، الان بعد تو بیدارن
کنارِ من خیال تو، دو فنجونِ کمرباریک
هوا روشنِ بشه میری ،اتاق تاریکه اینجایی
برایِ موندنت باید بمونه این اتاق تاریک
یه زخمایی عجیب کهنه ان،نمیرن از دلم بیرون
قدیمی مثل عشق ما؛ عتیقه؟نه،بگو آنتیک
منم اینجا کنار ِ تو؛خودت جنگو تمومش کن
به این عاشق،به این آدم،نزن ضربه،نکن شلیک
کمی محجوب و آرومی،کمی شیطون و بازیگوش
برای دلبری اما تو داری بازهم تکنیک
درسته عاشقت هستن تموم آدمای شهر
ولی من رو همین حالا بکن از دیگرون تفکیک
ظریفی ،دلبری،نرمی،ولی این رو نمیدونم
منِ جون سختِ مغرور و چه جوری کشتی تو؟تبریک
#حدیث_شباهنگ