حالا میفهمم اینو که / تا بوده عشق همین بوده ...
سهم عشق
نه فکرشم نمیکردم
تا این حد بشم آلوده
حالا میفهمم اینو که
تا بوده عشق همین بوده ...
تمامِ سهمِ من از عشق
خلاصه میشه تو یه عکس
با چندتا خاطره وُ این
دلی که بعدِ تو شکست
یه عمره که جهانِ من
یه آهنگ غم انگیزه
روی یه ریتمِ تکراری
مثه غروبِ پاییزه
جای آغوشِ تو هر شب
توی رویات گُم میشم
تو ظاهر خوب نشون میدم
ولی کم مونده عاصی شم
نه فکرشم نمیکردم
تا این حد بشم آلوده
حالا میفهمم اینو که
تا بوده عشق همین بوده …
خودم زخماتو هی بستم
خودمو بالاتو وا کردم
همه گرمای عشقم رو
تو دستای تو جا کردم
تو که دستامو ول کردی
یهو دنیای من یخ کردم
حالا این همه راه و من
چجوری بیتو برگردم؟
جای آغوشِ تو هر شب
توی رویات گُم میشم
تو ظاهر خوب نشون میدم
ولی کم مونده عاصی شم
نه فکرشم نمیکردم
تا این حد بشم آلوده
حالا میفهمم اینو که
تا بوده عشق همین بوده …