حادثه ای دیگر در پاییز

دست خزون

این دلم پر از درده..چاره نیست..باید تحمل کرد سوز پاییز خبر از زمستون سرد میده....

تو روزای غم گرفته

دل من سنگین و خسته

توی این همه هیاهو

بغض م بی صدا شکسته

 

توی این دل پریشون

ابرای ماتم نشستن

هر طرف که پا میزرام

می بینم راهمو بستن

 

یه نگاه به راه رفته

روبرو راه نرفته

باد پاییزی و وحشت

آرزوها رو گرفته

 

تو گذرگاه زمونه

دل من سنگین و خسته

توی این همه هیاهو

بغض م بی صدا شکسته

 

 

سوز وسرمای پاییزی

می شینه رو تن زارم

منِ خسته بی تحمل

که ببارم یا نبارم

 

 

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/116890کپی شد!
92
۶

  • mer3de سلام و وقت بخیر دوست عزیز. در مورد بغضم بی صدا شکسته و سوز و سرمای پاییزی با نظر آقا حامد کاملا موافقم . این دو قسمت یک کمی خوندن روی وزن رو دچار مشکل میکنه. در کل کار خوبی بود. موفق و پرترانه باشید
  • مصطفی رضاوند یه نگاه به راه رفته روبرو راه نرفته آفرین باد پاییزی و وحش
  • حامد تقی خواه سلام محمدرضا جان کار خوبی بود و تلاشت برای تصویر سازی ها تا حدودی خوب بود و بزودی بهتر هم میشه /// پیشنهادی بخوام بدم : پشت سر راهای رفته ، روبرو راه نرفته ،/// به نظرم بهتره ///اون بغض م بی صدا شکسته هم با یه جابجایی میشد وزنش رو درست کرد و میشد بشه : بی صدا بغضم شکسته ،سوز و سرمای پاییزی هم میتونست بشه : سوز و سرما ، نم بارون /// که ارتباط عمودی با ابیات بالا داشته باشه /// و این تخیل که ابر میباره حالا من ببارم یا نه زیبا میشد //// جدا ازین بگم هدف این پیشنهاد ها تغییر نیست بهرحال این شعر زاییده شده هدفم باز کردن ذهنت برای کارهای آتی هست ؟ خیلی خوبه ک گوش شنوایی داری و علیرغم سابقه زیادت همچنان عطش بهتر و بهتر شدن رو داری و سعه صدر و نقد پذیری داری
    • mreza.irani123456@gmail.com سلام حامد عزیز ، بسیار سپاسگزارم پای ترانه ام آمدید از نقد هراسی ندارم ولی ترانه و یا شعر های من هرگز خودشون رو درگیر چارچوب نخواهند کرد سعی میکنم فقط از تکرار پرهیز کنم ابر مبیارد زیاد تو کارها الان شنیده میشه، شاید از کار بعدی من بیشتر خوشتون بیاد چون کاملا در خدمت چارچوبه چرا که سفارشی بوده...به هرحال خیلی ممنون از توجه ای که دارید.پایدار باشید.