شعر

شعر

شعر پناهگاه من است

 

دنیای بی قانون من

خودکار نیمه جون من

بعد از تو تنها شعر شد

هر لحظه ای مهمون من

 

آرام قلبم شعر شد

تسکین دردم شعر شد

گرمای شهریوریه

دستای سردم شعر شد

 

آن خنده هایت، شعر شد

زنگ صدایت ، شعر شد

بی معرفت بودی ولی

گاهی وفایت شعر شد

 

دلتنگ بودم ، شعر شد

بی تاب بودم ، شعر شد

یادت که می افتادم و

بیخواب بودم ، شعر شد

 

چون ” جغد باران خورده ” ای

” بسیار میترسیده ” ام

” ناخوش ” ترین ” شبگرد ” را

در شعر هایم دیده ام

 

شعرم به پایان میرسد

این سطر های آخر است

قرآن نمیخوانم ولی

گویا خدا هم شاعر است

https://www.academytaraneh.com/116652کپی شد!
200
۱۴

  • gelauol2005 درود جناب تقی خواه عزیز ، دوست شاعر و خوش ذوق من ، این کارت از نظر برانگیختن احساس چیزی کم نداشت و من رو تا انتها به دنبال خودش کشید اما از اونجایی که انتظارم از تو بالا رفته دوست داشتم ترکیب های تازه تر و واژه سازی های تو رو در این اثر ببینم چرا که میدونم توانایی بالایی داری ، و نکته دیگر هم زبان شعر بود که اگر یک دست میشد بدون شک کار زیباتری شاهد بودم ، در آخر تحسینت میکنم که این مسیر رو با قدرت ادامه میدی و خالق آثار ماندگار هستی ، پاینده باشی
    • حامد تقی خواه سلام بر جناب پیر حیاتی دوست داشتنی ، لطف شمایت و زیبایی در نگاه شماست ، حالا با نظرات شما و دوستان متقاعد شدم برای یکدست کردن زبانش ، ممنون ازین ک همیشه پای کارهام حاضر میشی ، دوست دارم باز هم شعر های زیبات رو تو سایت ببینم محروم مون نکن
  • mer3de سلام آقا حامد عزیز . ترانه زیبا و روونی خوندم ازتون. چقدر زیبا شعر رو توصیف کردین. موفق و پرترانه باشی دوست خوبم
  • vahidnouritaft با اجازت سلام رفیقِ ناب☃️ بانظر سپیده خانم موافقم که شاعر همین ترانه هاشه چون خودم دقیقا عین مطلبم تا جایی که ی وقتا میترسم لو برم🤭 زبان شعر عباس جانِ مقدم رو متوجه نشدم ولی اختلاط واژه های رسول خانِ آدینه را از اونجایی که کاااااملا نابلد استادشم میپسندم😉 و دایره ی واژگانی که جناب علیرضا ی عباسی عزیز فرمودن رو اینطوری به نظرم رسید که از شمایی، توقع بیشتری میره🏃 و البته این نگاه ی شاگرد نپخته ی تازه به قلم رسیده ی قابل چشم پوشی بود🙏 و جای شما در ♥️ #آدم_برفی همیشع محفوظ است (نقطه)
    • حامد تقی خواه سلام وحید جان ببخش ریپلای میزدم رو پیامت صفحه refresh میشد 🧐 خب حالا اینکه یه شعره و نمیشه گفت صد درصد نظر منه شاعرک همینه ولی جدا ازین منبر بخوام برم به نظر خودم و درواقع چیزی ک برای خودم پیش میاد ، من خیلی اوقات حوادثی ک در سعری میارم سالها بعد عینا برام اتفاق میفته و این تا حدودی برام ترسناکه ، نمیگم نوستراداموسم ولی شعر از ضمیر ناخودآگاه منشا میگیره و همین ضمیر ناخود آگاه هست که مسیر زندگی آدم رو میسازه ، پر بیراه نگفت اون عزیزی گ گفت : شاعران پیغمبران زمان خود هستند .
  • سپيده رحمت خواه درود فراوان آقاى تقى خواه من ترانتونو خيلى خيلى خيلى دوست داشتم... واقعا هم همينطوره شاعر تمام ترساش، دلتنگياش، بى تابياش رو كاغذ مياره و تبديل به شعر ميشه و شما اين موضوع رو به قشنگى بيان كرديد👌🏽لايك تقديمتون
  • عباس مقدم درود حامد عزیز. بنظرم بهتر بود زبان شعر یکدست میبود. دنیای چون زندان من خودکار نیمه جان من بعد از تو تنها شعر شد هر لحظه ای مهمان من آرام قلبم شعر شد تسکین دردم شعر شد گرمای مرداد آمدو دستان سردم شعر شد. یا یه هچین چیزی. از بند دلتنگ بودم شعر شد بی تاب بودم شعر شد.. خیلی لذت بردم.یه حس خوبی بهم داد. برات بهترینها رو ارزو میکنم دوست من .سبز بمانی
  • رسول آدینه سلام میخواستم اشاره کنم به اختلاط واژه های عامیانه وکلاسیک که فکر میکنم این چند سال اخیر بعنوان عرف ترانه سرایی وشعر پذیرفته شده کارای راغب،اون عزیزی که سرطان داشتن واسمش خاطرم نیست الان و چارتار و....مستند این صحبتم هست در کل بشخصه خیلی دوست داشتم کار و.... همیشه تنت سلامت قلمت پایدار
    • حامد تقی خواه ممنونم رسول جان از حضورت ، اره دوگانگی داره ، بدون تغییر وزن میشد دوگانگی رو رفع کرد مثلا بشه : حال بد و داغان من ، خودکار نیمه جان من ، بعد از تو تنها شعر شد ، هر لحظه ای مهمان من /// ولی نمیدونم چرا قانع نشدم به تغییرش شاید اشتباه میکنم در این روال نمیدونم ...
  • عليرضا عباسي سلام حامد جان کارخوبی بود /یه مقدار دایره واژه گانیت محدوده / و کمی منو یاد کارهای شهیار قنبری انداخت/شادو پیروز باشی...
    • حامد تقی خواه سلام رفیق ممنون از حضورت ، که کار کاملا فی البداهه بود ، خودکار برداشتم یه چیز دیگه بنویسم ، خودکارم خوب رنگ نمیداد ، بیت اول زاییده شد ، خوشم اومد ادامه دادم ، بیت ما قبل آخر هم ک اشاره ای به شعر هام توی همین سایت بود .