چه مرگمه؟

 

( چه مرگمه )

بیزارم از خودم
بیزارم از همه
دنیام بدون تو
انگار یه چیش کمه

نه با تو دلخوش و
نه بی تو راحتم
موندم چه مرگمه
بد جور کلافه تم

حالم بده ولی
اینجا طبیب نیست
من بی تو زنده ام
یکم عجیب نیست؟

از ماه و از غروب
بارون و ابر و باد
از شعر..زندگی
دیگه بدم میاد !

یک مشت قرص خواب
اعصاب خط خطی
شد حاصل من از
این عشق لعنتی

نه میگمت برو
نه میگمت بیا
خون ت مباح.. اگه
زود برنگردیا !

کابوس و خشم و درد
این حالم از چیه ؟
دکتر بهم میگه
اسکیزوفرنیه

حموم و تیغ تیز
زخم روو گردنم
مرد  توو آینه رو
باور کنم..منم؟؟

تو از خودم بودی
لعنت بهت ( خودی )
حال خرابمو
تو باعثش شدی

اما هنوز هم
با رویاهات خوشم
زودتر نیای تو رو
میام و میکشم !

فایده ش چیه تفنگ
وقتی فشنگ نیست
دنیا بدون تو
اصلا قشنگ نیست !

شاعر :
(عباس مقدم )

https://www.academytaraneh.com/115992کپی شد!
186
۶
۱

  • حامد تقی خواه سلام عباس جون این بار میخوام جسارت کنم و قدری پا فراتر بزارم و پیشنهاداتی تقدیم کنم ،میخوام از چیزی سخن بگم بنام بار دراماتیک کلمات، شعر با یک غم وسیع اغاز میشه اما در بند اغازین من نوعی توقع یه چفت و بست دراماتیک تر داشتم از یه چیزیش کمه ، در چهارپاره قبلا هم جایی گفتم پاره سوم حکم چاشنی یه بمب رو داره و در چهارمین پاره باید انفجار ی در شعر سبب بشه مخصوصا در آغاز که خواننده رو تا انتها به دست بگیره مثلا شاید اگه میشد : بیزارم از خودم ، بیزارم از همه ، دنیا بدون تو لبریز ماتمِ شاید بار دراماتیک بهتری داشت تا اینکه انگار همه چیز خوبه و فقط یجوریه و یچیزیش ناجوره و کمه ، در ادامه هم کلافه تم یجورایی مث همون کلونگ تم خودمایه ، این هم میتونست بشه نه با تو دل خوش و نه بی تو زنده ام ، موندم چه مرگمه ، بدجور کلافه ام اون پارودوکس زنده و چ مرگمه دلچسب بود ، در پاره بعد با جناب عباسی درباره طبیب هم عقیده ام اما کل ابیاتش رو و اون یکم عجیب نیست بدلم نشست ، در پاره ی بعد دیگه بدم میاد میشد باشه خیلی بدم میاد ، در پاره بعد شیطنت جالبی داره ولی ببخشید یه کوچولو لوسه ? جسارت نشه البته ،در پاره بعد اشاره جالبی به شیزوفرنی داشتی ولی همش به فاز دپریشن اشاره بود درحالی ک اسکیزوفرنی خاصل مانیا و دپریشن متناوب هست یعنی سرخوشی بی دلیل و افسردگی ک این هر لحظه مدام اتفاق میفته میشه اسکیزو فرنی وگرنه کابوس و خشم و اینا میتونه سایکوز های مختلفی باشه البته زیاد مهم نیس چون همه مخاطبا ک براشون مهم نیس و اصولا شاعر وظیفه نداره کل علائم رو لحاظ کنه، بحث علمی ک نیس شعره، اون پاره تو از خودم بودی ، زودتر نیای تورو هم در بند ماقبل اخر بیشتر به عاشقیای دبیرستانی میخوره تا نسل ما ، وارد مقوله عروض نشدم چون خودت کاملا در جریانی و حتما علتی داشته تغییرات در کل خیلی حرف مفت زدم به بزرگیت ببخش
    • عباس مقدم درود جناب تقی خواه.من از اخر شروع میکنم میام به اول.الان حرف مفت زدم که گفتی شکسته نفسی هس دیگه ؟ اصلا و ابدا این حرف در شان شما و هیچ شاعری نیست.خیلی هم خوب نقد میکنی و کاش مثال بهتری میزدی..موضوع ترانه برمیگره به یه ادم نامتعادل که اسکیزوفرنی هم داره از بند اول هم داره همینو بیان میکنه راوی تناقضات روحیش در کل بندها پیداس و اینکه حالا یجا بنظرت لوس یا دبیریتانی اومده همه ی ما بعضی لز کارامون هنوزم همینجوره زود بهمون بر میخوره الکی پافشاری میکنیم که همین از نگاه بعضی ممکنه بقول شما لوس یا بچه گانه باشه..در مورد اسکیزوفرنی اتفاقا تاکیدم رو همین کلمه بود من تنها به کابوس و خشم تنها اشاره نکردم در ترانه راوی یجا از بیزاری از همه و حتی عشقش میگه یجا نگران دیر اومدنشه یه جا با رویاهاش حتی خوشه یجا تهدید به مرگ میکنه تمایلات زودگذر منفی و مثبت در ذهن افراد مبتلا به اسکیزوفرنی..در مورد شیطنت لوسی که گفته چون نظرته..برام قابل احترامه نظرت پس چیزی نمیگم..در مورد طبیب تصدیث میکنم حرفتون رو که شاید زیاد در محاوره استفاده نشده وجا نیفتاده.در مورد کلیت چهار پاره و چاشنی مصرع سوم و بمب زیاد باهات موافق نیستم مخصوصا اگر کار روایی یا نیمه روایی باشه.که البته این نظر شخصیمه ..در کارای بعضی از اساتید همینو میبینم که در هر بند یک اتفاق یک تصویر و یک بقول شما انفجار رخ میده و منه مخاطب عام بعد از دو سه بند خوندن اصلا گیج میشم موضوع این شعر یا ترانه چی بود یلحظه شمالم و یه لحظه. جنوب ..ممکنه کار واقعا فاخر و استادانه باشه اما این تصاویر تو در تو و اتفاقهای شعری مخاطب رو ازار میده و گیج میکنه..همین ایراد رو از یکی از خانومای قدیمی که حکم استاد بنده رو داشتن عرض کردم کلی بهم تاخته شد و بعدش هم دیگه ایشونو ندیدم در اکادمی.. و البته من فقط نظرمو گفتم و ممکنه غلط باشه ..این مال ده سال پیش بود البته..و در پایان برادر گلم نقد و نظر شما و دوستان هیچ جسارتی نیست و اگر هم فک میکنی جسارته اقا ازادین تا میتونین جسارت کنین..دیگه چی؟ همه امده ایم اینجا تا از هم یاد بگیریم.سبز بمانی
  • عليرضا عباسي سلام عباس عزیز/کارخوبی بود و شروع خوبی داشت /اما سه تا مورد...طبیب به زبان ترانه ت نمیاد/نه میگمت تو زبان فارسی تا به حال میگمت نشنیدم اگه شما به این صورت استفاده میکنید متاسفانه اطلاعی ندارم/ یه پیشنهاد (بت میگم)و این چهار مصرع رو اگه من جای شما بودم تو کارم ازش استفاده نمیکردم که سلیقه ایه/ اما هنوز هم/با رویاهات خوشم/زودتر نیای تو رو/میام و میکشم !///بهترین هارو برات آرزو دارم
    • عباس مقدم بمانیدرود علیرضا جان و ممنونم از نگاه ت و نقدت.. در مورد طبیب کاملا کلامت درسته و تصدیق میکنم.در مورد میگمت..چون کار کار محاوره س و ما در زبان محاوره و حتی در فیلمها زیاد شنیدیم کلمه ی میگمت رو پس اشکالی نمیبینم.. در مورد اون چهار. مصرع با یکی دوتاش موافقم و با دوتاش نه و البته که به سلیقه و نظرت احترام میذارم.سبز بمانی رفیق همیشه همراه.
    • حامد تقی خواه درست میگی ازین دید نگاه نکردم درباره اون اسکیزو فرنی اشتباه از من بود
      • عباس مقدم عزیز دلی جناب تقی خواه گرامی