خورشید تنها
خورشید تنها
از هنگام تولدم تاکنون بسیار سقوط کرده ام...اما کس نمی داند
کاش میشد هوا تو باشی
پُر بشی توی وجودم
بشی اون نام مقدس
که میخونم تو سجودم
کاش میشد نفس تو باشی
اون که هر لحظه با هامه
تو بشی تمام رنگی
که توی عمق نگامه
یادمه پیشم نشستی
واسه من ترانه خوندی
قصه ی ماهی و قلاب
باز دل منو سوزوندی
کاش میشد دریا تو باشی
غرق بشم توی دستات
ماهی دریا بمونم
توی شعرات توی حرفات
اگه تو دریا بمونی
من میشم خورشید تنها
موقع غروب که میشه
گم میشم میون دریا