غم کهنه

غم کهنه

دوستان روی تغیراتی که برای بندهای این ترانه انجام دادم نظر بدید

از شلوغیه فکرم این روزا

از غم کهنه ای که تو‌دلمه

از مسیری که تازه  اولشم

هر چقدر داد میزنم کممه

 

بغض راه گلومو بسته و باز

درد داره بی تو حجم آغوشم

انتظاری که میکشم یک عمر  

انتظاری که کرده خاموشم

گاهی از عقل رد شدن بد نیست

منطق از جنس درد و سرکوبه

مثل دیوونه ها هوار هوار

میزنم از دلی که آشوبه

تو سکوتی عمیق و بی پرده

تو شلوغیه فکر و ذهن ودلم

مثل زندونیه رها کرده

من گذر کردم از درون خودم

دست بی جونمو نبین و ببین

چه توانی که توی پیکرمه

حال دیوونمو نبین و ببین

چه شروعی دوباره تو سرمه

گاهی از عقل رد شدن  بد نیست

منطق ازجنس درد و سرکوبه ِ   

مثل دیوونه ها  هوار هوار

میزنم از  دلی که آشوبه

فرخنده تَمیمی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/115964کپی شد!
388
۱۰
۱