دوم قسمت
کدوم
قسمت
“کدام قسمت این قصه از تو بیزارم
کدام قسمت این قصه دوستت دارم ؟
که انتخاب شوم بین عشق و نفرت تو
عذاب می کِشدم از من ِ خود آزارم !
اگر خودت بروی چشم باز پنجره ام
ولی اگر که بمانی همیشه ، دیوارم
نه ذوق و شوقِ دوباره به دست آوردن
نه اختیار فرار دوباره … ناچارم ↓
که اعتماد به یک درصد احتمال کنم
و بعد علت را از خودم سوال کنم
عذاب مطلق قبل و نیاز نسبی بعد
هنوز مانده که من با گذشته حال کنم
دوباره برگردم به نگاه گرمت که
چه اتفاق بیافتد… چه من خیال کنم !
نگاه کرد به آغاز راه بازنده
چه مانده بود به جز ترس، ترس از آینده
شباهت من ِ دیروز با تو ِ فردا
تفاوت غلط انداز گریه و خنده
نداشتن … همه عمر منتظر بودن
هنوز خواستن از یک خدای بخشنده
تمام کرد رمان را و خط بعد نوشت :
« سه شنبه ، ساعت ۹ ، دوستت نویسنده »”