لعنت بر این زمستان

با دلی سرشار از غم و اندوه این شعر رو تقدیم میکنم به روح مرحوم شادروان کربلایی احسان رضایی پسرخاله عزیزم که چند روز قبل دار فانی را وداع گفت
روحش شاد
…………………..ِ.

( لعنت بر این زمستان )

چشم و چراغ خانه
ای نور دیده احسان
دنیا چرا چنین زود
از ما گرفتت آسان

پشت پدر شکست از
داغی که گفتنی نیست
لبخند بر لبان
مادر شکفتنی نیست

بعد از تو اشک و ماتم
بعد از تو درد هجران
لعنت بر این جدایی
لعنت به این زمستان

چشم برادرانت
از غصه رنگ خون شد
دردانه خواهرت هم
درگیره با جنون شد

خویشان و آشنایان
در اشک خود شناور
این قصه را به هر کس
گفتم نکرده باور

بعد از تو اشک و ماتم
بعد از تو درد هجران
لعنت بر این جدایی
لعنت به این زمستان

یاران و دوستانت
در کوچه بیقرارند
به جای خالی تو
عادت ببین ندارند

با ما ببین چه کردی
ای مهربانترین یار
با گریه گویم احسان
رفتی..خدا نگهدار

شاعر :
( عباس مقدم )

https://www.academytaraneh.com/115673کپی شد!
302
۸
۱