جزیره
جزیره
جزیره
جزیره
آخرین مرغ مهاجر پر کشیده از جزیره
این جزیره آروم آروم داره توی دریا میره
فردا دریا گور اونه هیچی از اون نمی مونه
نفس های آ خرینه جزیره فردا می میره
اما نه… هنوز یه جوجه روی ساحل جزیره است
بال و پر می زنه اما نمی تونه پر بگیره
اگه امروز بره رفته اگرم بمونه مونده
امروز آخرین امیده یعنی فردا خیلی دیره
یعنی اینجا موندگاره اگه فردا بد بیاره
یعنی تو اوج رهایی بدون قفس اسیره
من اسیره این جزیرم فردا از اینجا نمیرم
می دونم که سرنوشته یکی ام جوون بمیره
رفیقام که پر کشیدن منو این گوشه ندیدن
بیچاره اس پرنده ای که دل کوچیکش بگیره
من و این جزیره با هم دل به دست دریا می دیم
کفن جزیره دریا تابوت منم جزیره
من و این جزیره با هم قلبمون خونۀ عشقه
برای یه قلب عاشق حتی دریا هم حقیره