سوتفاهم
بیا تا یه جور دیگه عاشق بشیم
نه تو مال من شو٬ نه من مال تو!
نه تو دائما دست و پامو ببند!
نه من هی بچینم پر و بالتو!
بیا تا یه جور دیگه عاشق بشیم!
که هرکی بره توو خیال خودش-
که بیداریامونو قسمت کنیم
ولی خوابای هرکی مال خودش!
بدونیم جدا از همم آدمیم!
نذاریم وابستهی هم بشیم!
همین دل سپردن به هم کافیه!
نذاریم دلبستهی هم بشیم!
نبینی یکی باهمه خستگیش
لباساتو هرشب اطو میکنه!
اگه دیر کردی نبینی یکی
خیابونو داره زیر رو میکنه!
«صدای سکوت» همو بشنویم
واسه هرچی توضیح از هم نخوایم
همو سادهی ساده باور کنیم
همیشه دلیلای محکم نخوایم
نذاریم سوءتفاهم بیاد
همه زندگیمونو ویرون کنه
بگیم هرکی حق داره از هرکسی –
یه وقتی، یه چیزی رو پنهون کنه!
به اندازهی کافی دیوار هست!
دیگه ما نباشیم دیوار هم!
دیگه اونقده توو نخ هم نریم-
که سر در بیاریم از کار هم!
درسته ضرر داره! سیگار هم –
دیگه اونقَدَم خانمانسوز نیست!
پذیرفتنش کار آسونیه –
که امروز امروزه، دیروز نیست!
یکیمون اگه نامرتب رسید
نپرسیم اطوی لباست کجاست؟!
یکیمون اگه خیره زل زد به سقف
نپرسیم «بازم حواست کجاست؟!»
بَده عینهو سایهی هم بشیم!
به حمل هم اینقدر مجبور شیم!
یه وقتایی تنهاییام لازمه
بذار گاهی از هم کمی دور شیم!
توو خلوت به این حرف من فکر کن
– به گوشت اگه غیرعادی میاد –
اگه هردومون عینهو هم بشیم
گمونم یکیمون زیادی میاد!
#آرزوبیرانوند