نکنه بهار میاد!

دوباره بوی نَمِ بارون و خاک، میونِ هر شهر و هر دیار میاد

کنارِ بالکنِ خونه های شهر، عطرِ شمعدونی ها بی شُمار میاد

دوباره عطرِ گُلای رازقی، پیچیده تو نفسِ تازۀ صبح

میونِ رقصِ گُلای اطلسی، صدایِ خندۀ روزِگار میاد

نَکُنه بهار میاد! نَکُنه بهار میاد!

دوباره شکوفه های صورتی، تنِ شاخه ها رو دَر بَر می گیرند

گُنجشکها، پرنده ها از سَرِ شوق، آوازِ شادی رو از سَر می گیرند

دوباره خونه ها بی گَرد و غُبار، شیشه ها مِثالِ آیینه می شَند

قلبِ آدم ها با دستانِ نَسیم، خالی از دَردهای دیرینه می شَند

بابَت جادویِ هر جَوونه باز، دلها از مهربونی پَر می گیرند

همه از بچه و از پیر و جَوون، دوباره شادی رو از سر می گیرند

نکنه بهار میاد! نکنه بهار میاد!

آره باز بهار میاد، کَم کَمَک بهار میاد

https://www.academytaraneh.com/115134کپی شد!
208
۳