شیمیایی

چی دیگه مونده که دل‌خوش باشیم؟
گُسَل قلب ما روی زلزله‌س
شیمیایی شده جو شهرمون
ظاهراً سکوته اما وِلوله‌س

همه چیزمون داره می‌ره به باد
پول و اعتبارمون پول سیاس
زنده بودنَ‌م گرون تموم می‌شه
اون چیزی که مُفته جون آدماس

هرچی بُردن بازم
دستِ‌شون توو جیب ماس
جای دندوناشونم
روی باغ سیب ماس
بارشون همیشه رو
شونه‌ی نجیب ماس
ساکت‌یم و این سکوت
عادت عجیب ماس

حرفای شعاری و وعده‌ی مفت
خیلی وقته شده بازارِ کساد
ما نه آب داریم و نه خاک و هوا
همه چی‌مون به همه چی‌مون میاد

کاسه کوزه رو سر کی می‌شْکونیم؟
ما شدیم مردمِ هرچی بادا باد
دس رو دس گذاشتیم و آخرشم
ذره‌ذره کم شدیم خیلی زیاد.

#مهدی_دمی‌زاده
#مهدی‌دمی‌زاده
#حال_این_روزا

کانال تلگرام اشعار و نوشته ها:
https://t.me/MehdiDamizadeh

 

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/115124کپی شد!
224