آسمون رنگین کمون

تا آبادی خورشید

برهم خورده این بنیان با یخ و خون تو کیان آسمون رنگین کمون خون میباره جای بارون

برهم خورده این بنیان

با یخ و خون تو کیان

آسمون رنگین کمون

خون میباره جای بارون

با دست های ننگین

پر کشیدی همچو شاهین

 

شقایق بر خون تپیده

عشقت تا جهان  کشیده

دل ما ابری شد

،شد یه زندون

سبز وجنگل بودی

رو قلب ما باریدی

 

از زمزمه ی اسمت

صد واژه شناور شد

ازسبزی تابشگر تو

این خیزش تناور شد

 

آغوش تو دامن زد

بر پیکره ی تردید

در موعد برگشتن

تا آبادی خورشید

و باز هم آبان و حالا ۱۴۰۱……………………..

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/115041کپی شد!
449
۳