ترانه های ناجاودانه!
سالهاست خبری از ترانه هایی که بتوانند جاودانه شوند، نیست، یا اگر هست شمارشان بسیار کم است.
این در حالیست که خواننده ها هر روز بیش از پیش می شوند.کافی است سری به سایت های موزیک و ترانه بزنیم که هر روز ۲ یا ۳ نوتیف روشن شود که خبر از ترانه ای جدید بدهد.
من نام بسیاری از این ترانه ها را، اگر تحمل صدای بازسازی شده خواننده، تنظیم و صدا سازی موسیقی با کامپیوتر را داشته باشیم، در نهایت می گذارم ترانه های یک بار مصرف. -برخی این میانه نیز ترانه های ماشینی هستند که تنها با ضرب آهنگی هم پا با ماشین، راننده را بدون اینکه حواسش به ترانه برود، هنگام رانندگی مسرور می کند!
سوال اینجاست، وقتی این همه ترانه خوان زیاد شده اند، چرا ترانه ای که بتوان زیر لب زمزمه کرد اینقدر کم شده است.
در این میان یک پرانتز باز کنم، برخی ترانه ها به اجبار پخش زیاد، از شبکه ها، دو سه بیتش – اگر بتوان نام بیت بر آن گذاشت- به خاطر سپرده شود، اما این هم مقطعی است.
ما همه شاید ترانه ای که ۶۰ … ۷۰ یا حتی صد سال پیش سروده شده را بتوانیم چند بیتش را بخوانیم و گاه حتی بگرییم، از احساس نزدیک ترانه با حال کنونی مان، یا در نوستالژی غرق شویم.
اما این مسأله حتی برای ترانه های بسیار موفق این چند سال شاید عمری نزدیک به یک سال دارند، و بعد از خود می پرسیم « اون ترانه چی بود، اولش بگذر داشت؟» دیگران هم به خاطر نمیآورند.
باز به سوال اولیه خود بر می گردیم، چرا ترانه ها ماندگار نمی شوند؟
آیا به سرعت زندگی امروزی بر می گردد؟
آیا به بخشی از ترانه که رپ خوانی است بر می گردد که تکرارش برای بسیاری سخت است؟
شاید دو سوال قبل قدری در ناماندگاری ترانه کمک کند، اما اصل ماجرا را باید دیگر جا جست.
همانقدر که هر روز دو سه ترک جدید بیرون میآید ، و کامپیوتر بسیاری از کارها را می کند، خواننده خود را در مقام سرایش هم قرار می دهد.
گاه می شود ترانه ای را گوش میدهم که شاید دو مصراع ناقص بدون رعایت اصول سرایش باشد، که از ابتدا تا انتهای ترانه به صور مختلف با کمک افکت و تنظیمات مختلف، چفت و بست شده روی آهنگی ماشینی، و در معرفی آمده که ترانه سرا خود خواننده است.
به نظر می رسد، مهمترین آفت افتاده به جان ترانه های ایران، فاصله گرفتن ترانه ها، با ترانه سرایان باشد.
مثل اینکه شما بخشی از ارکان ترانه را که ترانه سرا هست، کنار بگذارید و بخواهید کار خوبی را هم برای مخاطبان ارائه دهید.
تا زمانی که ترانه های ترانه سرایان، خوانده نشود، عرصه رقابت در شعر مفهومی ترانه ها پیش نمی آید و به نظر می رسد این عرصه رقابتی ایجاد شود.
همین آکادمی نشان می دهد که ترانه سرایان خوبی در تمام عرصه ایران زمین هست، اما آثارشان به محک شنیدار مخاطبان روی موسیقی به طور عام ننشسته است.
بی شک در رقابت، رتبه ترانه ها بالاتر می رود، و روز به روز ترانه های بیشتری با مخاطب ارتباط برقرار می کند و شاید روزگاری باز به ترانه های ماندگار برگردیم.
پ.ن: در این مقوله صرفا جو غالب ترانه در ایران در نظر گرفته شد، و در این میانه نمی توان از دو سه خواننده که خود هم ترانه سازند و با اصول کار و عروض و صور خیال آشنایند و هم می توانند بخوانند.
نسترن رها:
کارشناس موسیقی و ترانه سرا