ای دلبرکم روی مرا نظاره کن
شبهای سیاه من پر از ستاره کن
معنای جنون ، شنیدن خنده ی توست
جانم به فدایت، تو فقط اشاره کن
برخیز و بیا میان این صحن و سرا
از جام نگاهت بچشان چشم مرا
عمریست که ما در طلبت سوخته ایم
کمتر دل ما خون کن و زین در تو درآ
از عشق تو دیوانه شدم، راهی میخانه شدم
ساقی پیمانه شدم ، دل بده ما را …
هستی گل من که در دلم می رویی
جز من تو نشانی که را می جویی؟
گفتی ز ازل به عاشقی شهره شدی
«جانا سخن از زبان ما می گویی…»
گیسوی تو شه بیت غزل های من است
چشمان تو رامشگر هر انجمن است
هرگز نرود یاد تو از خاطر من
نام تو نوشته ای بر این جان و تن است
از عشق تو دیوانه شدم، راهی میخانه شدم
ساقی پیمانه شدم ، دل بده ما را …
از این نویسنده بیشتر بخوانید: