زخم
زخم
اون شب واسم پایان رویا بود
واسه منی که از تو بت ساختم
دستای امنت که خیانت کرد
دکمهبهدکمه بازیو باختم
آینده رو میشد تصور کرد
از سردیِ چشمای بیتابت
از لنز دوربینی که پیدا بود
پشت گلای تو اتاق خوابت
دست میکشیدی روی اندامم
خط میکشیدم روی باورهام
نزدیکتر میشد نفسهات و
هی دورتر میشد ازت دنیام
سخته بفهمی مرد رویاهات
تنها توی فکر تنت بوده
اون که پناه آوردی به دستاش
خودش یه عمری دشمنت بوده
مردن نباید که همیشه سخت
مثل سقوط از ارتفا(ع) باشه
گاهی میتونه تنها با یک زخم
مثل خیانت بیصدا باشه
کاشکی بهم میگفت دردش رو
شاید که این پایان عوض میشد
چاقو رو از رو میز برداشتم
باید که این پایان عوض میشد
#معصومه_قریشی