ترانه «ندیدی»
ندیدی که مردم از این عاشقانه؟ از این بی قراری ، چنین ظالمانه تو هستی جهانم،تو بستی دهانم غزل شد کلامم ، چنین عاشقانه
ندیدی که مردم از این عاشقانه؟
از این بی قراری ، چنین ظالمانه
تو هستی جهانم،تو بستی دهانم
غزل شد کلامم ، چنین شاعرانه
…
نگو خاطراتم که مردن تو رفتی
رقیبای عشقی که بردن تو رفتی
مترسک شدم من به سحرای موهات
کلاغا چشامو که خوردن تو رفتی
…..
ندیدی که پژمرد مون این جدایی
ندیدی که مردم از این بی وفایی
تو عاشق نبودی، تو عاشق نبودی
من این گوشه تنها ، تو حالا کجایی؟
…..
شنیدی شکستم که در خود بریزم؟
چرا پس نکردی نگاهی عزیزم
تو عاشق نبودی که از خونه رفتی
برو تا بمیرم که بی تو مریضم