ترانه

روز مبادا

روز مبادا
****
گرفتار روز مبادا شدیم
همه جا جهنم شد و بی بهشت
کی این فال بد رو برامون گرفت
کی این سرنوشتو برامون نوشت
**
ته قصه های شب مادرا
طلسما همه میشکستن شبا
چه قد شیشه ی عمر دیوا شکست
چه پر می شدند از پری قصه ها
**
ولی قصه ی ما تهش تلخ شد
طلسما نه شب میشکستن نه روز
پری ها دلاشون شکسته شد و
تو این قصه دیوا نمردن هنوز
**
به هر چی که دست میزنی میشه سنگ
دلی توی سینه دیگه نرم نیست
دلا از دم سرد یخ می زنن
نفس توی سینه دیگه گرم نیست
**
دچار طلسم دروغ و فریب
گرفتار جادوی دیو خودیم
چه دوریم از آدمیت چه دور
گرفتار روز مبادا شدیم
***
محمود ناظری

از این نویسنده بیشتر بخوانید: