سری شعرهای نقاش
نقاش – فصل اول: عشق بی معشوق
این ترانه اولین در سری ترانه هایی به نام نقاش هست که تحت عنوان 7 شعر مستقل در حال نوشته شدن هستند.
این هفت شعر از سرآغاز عشق تا دیدار معشوق ادامه دار هست و توسط خودم اهنگسازی خواهند شد.
اصول شعر مانند نظم در وزن های عروضی در این شعر به صورت تخصصی رعایت نشده اما از آنجایی که اینجانب به اصول ریتم اشنایی دارم و اهنگسازی میکنم، شعرها کاملا نیازهای ریتمیک رو برطرف خواهند کرد.
سعی میشه تا هر ترانه رو با اهنگی که ساختم تقدیم عزیزان کنم
به امید خدا مورد توجه اساتید و بزرگان آکادمی ترانه قرار بگیرن.
ممنون از توجه شما
حمید حسنی
آخرین بار که با من، هم نوا گشتی ای ساقی
هیچ نگفتی ولی آخر، اشک شد از چشممان جاری
می کُشی، می کِشی نقشی، از تن بی جانِ بی جانم
با دو چشمان خود داری، نیم نگاهی به چشمانم
قلب من می کِشد، می کِشد، می کِشد تیری
با رقاصی دست تو و دستان تو هر لحظه بر کاغذ
افسوس و افسوس از همین لحظه که بی من میری و میری
جان مرا میگیری و پایان قصه کاملا باز است
فریاد، از عشقِ بی معشوق
دریاب، حال منِ مجنون