حباب
حباب
منِ خوش خیال ساده دل به چشمای تو باختم
زندگیمو رو حباب آرزوهای تو ساختم
منِ بی قرارِ بی تاب سرنوشتو خیلی دست کم گرفتم
قسمتم بود که تو رفتی قسمتم بود که شکستم
توی این بن بست چشمات راهی جز رفتن ندارم
رو غبار آرزوهات تاب دل سوختن ندارم
رسمِ عشقِ توئه انگار حذف بشم از تو قصه
واسه من چی مونده بعدت غیر تنهایی و غصه
رد شدی از من چه آسون دلمو ساده شکستی
خم شدم میون این درد تو منو به چی فروختی
مگه من چی کم گذاشتم واسه تو برای عشقم
که به جای خاطراتت یادگاریت شده یه غم
برگرد
چه بگویم زِ روانم بخدا خسته شدم درد افتاده به جانم بخدا خسته شدم به دلم نیست گدایی کنم از دولت خویش بده یک راه نشانم بخدا خسته شدم
به خود می گیرد!!
۳ دوبیتی…