بغض

ازم دل بریدی که من سنگ شم

که بعد تو بی رنگ بی رنگ شم

بهم پشت کردی که یادم بدی

نباید از عشق تو دلتنگ شم

 

فراموش کردی غرور منو

حواست پی حس وحالم نبود

بهت گفتم عاشق شدن بازیه

تلافی جواب سوالم نبود

 

چرا فرصتای من از دست رفت

کدوم راهو رفتم که مقصد نداشت

تویی که تمام وجودم شدی

واسه یک دقیقم دوسم نداشت

 

بزار بغضمو بشکنم گریه شم

نمیخوام به این بغض عادت کنم

دیگه سختمه تو خودم بشکنم

به لبخند مردم حسادت کنم

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/109119کپی شد!
573
۱