تو برگرد
یه روز رو به دریا شدی تا که چشمات
یه دنیا بهونه از این دل نچینه
منو غرق آشوب بی رحمی کردی
تا این دنیا دنیاس خیالت همینه … !
موهاتو که بافتم دادی دست باد و
تا خواستم بمونی کلاغه رسید و
کلاغی که رنگش عزای دلم شد
میلرزید دل من مثل رقص بید و
صدای نَفَسات تو گوش بهاره
یه پاییز گذشته … کلاغه ، کنارت
شاید رنگ موهات اونو میکشونه
به سرخی برگ و سر هر قرارت
هنوزم بعیده ، نه باور ندارم
گذشته ، گذشته ولی قلب من چی ؟
تو رفتی و شب هام ستاره نداره
پریشونه حالم ، میشه مال من شی ؟
تو برگرد که دریا میدُزده نگاتو
تو برگرد ، محاله که تنها بتونم
هنوزم چشامو به جاده میدوزم
ته دنیا اینجاس ، بمونی ، میمونم