آرتین ملک پور-توهم
وقتی شب رنگ سپیدو میپوشه
تو بازم از پشت ابر بیرون بیا
من هنوز رو سپیدم پیش دلت
نشی پیش این دلم تو رو سیاه
بنویس تو نامه ای برای من
تا عطر دستات منو دیوونه کنه
وقتی ک میشینی روبروی من
بزار ک این باد موهاتو شونه کنه
تو مث اهویی در جنگل سبز
ک عمری از دست دلم فراریه
چه کنم من با غم دوری تو
وقتی سهم این دستام نداریه
نتونستم که بگیرم از خودم
توهمی ک درگیرم هنوز باهاش
بعضی روزا حس میکنم انگاری
قدم میزنه تو ذهنم پا ب پاش
ساحل چشمای تو طوفانی شد
قایقی که ساخته بودم رو شکست
دم رفتن اون نگاهی کرد ب من
رفتو اون تو کشتی رقیب نشست
موندمو یه اسکله یه جزرو مد
چشایی ک واسه تو خیسه هنوز
زدن و خوندن من برای تو
شده کار این دلم هر شب وروز