تمنا

به نام خدا

تو رو کم داره آغوشم هـــــمیشه

بدون تو شبم فردا نمــــــــــــیشه

یه خواهش دارم از دستای خوبت

تمنا می کنم این آخــــــــــــریشه

به دستای تو محـــتاجم که اینبار

بشن یه تکیه گاه به جـــای دیوار

نذار دور از تو حجم انتـــــــظارم

هوس خالی کنـــــــــه تو ذهن آوار

نمیشه غیر تو تصـــویر نو داشت

نمیشه از تو چشم خسته برداشت

تو رو باید از این خاک مـــــه آلود

گرفت و روی پلک خیس من کاشت

همین یک آرزو..یک کاش…یک درد

داره می میره با این پیــــــــکر سرد

چه خاموشه چراغ این خـــــــــیابون

من و خواب و قلندرهای شـــــــبگرد

جدایی آشنای شب نشیـــــــــــــــــــنم

پناه لحظه های آخرینـــــــــــــــــــــم

همین از خاطراتت مونده بــــــــــــاقی

گرفتار تو باشم نازنیــــــــــــــــــــنم

فریب خوبی چشماتو خـــــــــــــوردم

واسه چشم تو شبها جــــــون سپردم

با این لبهای خاموش و گـــــــــرفته

همش تقویم فردا رو شـــــــــــــمردم

ترانه سرا رشاد عقیلی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/10430کپی شد!
1095
۱۱