شـاعرم…
تا چش روی این دنیا وا کردم
توی خودم دیدم هنرمندم
مثل ژکوندم توی نقاشی
صنوقچه ی اسرار لبخندم
مغرورمو هر بار زمین خوردم
دستامو می گیرمو پا میشم
اردیبهشتم گاو احساسی
من با توئه مردادی ما میشم
دنبال سوژه م تو دل این شهر
دنبال موضوع واسه ی شعرم
من شاعرم اما مشخص نیس
از تیپ و وضع و قالب چِهرَم
خیلی حواس پرتم ولی ریز بین
تو کاسه ماست مو رو می بینم
از باغ شعر روزبه و یغما
گاهی یه چن تا واژه می چینم
من دست احساس دلم بازه
از عشقو فقرو خودکشی میگم
دست از سرم ورداره بدبختی
حتما یه روزی از خوشی میگم
من خنده هام تو بچه گی مردن
توو بیت بیتم گریه خوابیده
عشقای غرق توو خیانت هم
سوهانه،اعصابم رو ساییده
چون که خودم زخم خورده ی عشقم
واسم خیانت واژه ی درده
توو اکثر شعرای من تو هست
یک تو که یک روزی ولم کرده
توو اکثر شعرای من هستی
من ایده هامو از تو می گیرم
گاهی شده با فکر یه مصرع
چن ماهی حتی تو کما می رم
این شاعری که توی شعرم بود
چند ماهه که هیچ بیتی کاسب نیس
شعراشو سانسور می کنن گاهی
چون واسه ی خردسال مناسب نیس
دنبال سوژه م تو دل این شهر
دنبال موضوع واسه ی شعرم
من شاعرم اما مشخص نیس
از تیپ و وضع و قالب چِهرَم