دعوا
نمیدونم چرا اما
نگاهت بی تفاوت شد
زیر پاهامو خالی کرد
شبایی که نمیشه صب(ح)
یه احساس بدی هس که
شروعش میشه این دعوا
مهم نیستم واست دیگه
مهم بودم واست ای کاش
یه طوفانی به پا کردی
که قلبم بدجوری لرزید
نه اینکه تقصیره من نیس
ولی تقصیره تو کم نیس
چشامو میزنه نوره
ستاره بازیه چشمات
تورو اینجوری میبینم
یه بی احساسیه ناآشنا
چجوری مطمئن باشم
به اینکه قلبتو دارم
هنوزم مثل قبلا ها
تورو اصلا نمیشناسم
مهارت داره قلبم تو
سکانس بد بیاری ها
چه قد وابستگی سخته
چه بی احساسن آدم ها
غرورو بحث تکراری
شده مرز میون ما
برام دلگرمیه عشقی
که سرگرمیته این روزا
نمیفهمی دوست دارم
چشات من رو نمیبینه
یه روز میزارمو میرم
ته دیوونگی اینه