ببار بارون
یه بارون ِ نم نم ، یه چشمای خیس
کسی جز تو انگار توو این شهر نیس
یه بغض ِ فروبسته راه ِ گلو
یه جاده واسه رفتن ِ رو به رو
نه چتری ، نه دستی، نه شالی ، ببار
ببار بارون امشب که حالم بده
حواست به من باشه توو این مسیر
غم ِ عاشقی کاری دستم نده
تموم ِ خیابونا غرق ِ سکوت
منم با یه حال ِ به هم ریخته
بیا درک کن تا تحمل کنم
یه حسی که با درد آمیخته
نبودت منو تا به اینجا کشوند
به این رفتن ِ ساده با بی کسی
چقد خوبه که بعد من به همه
چیزایی که می خواستی می رسی
میگن بعد من با خودت راحتی
توو ذهنم هنوز عکس لبخندته
عجب حال و روزی برام مونده و
چطور این دل ساده پابندته
ببار بارون امشب که این نم نمت
تموم ِ غمای منو تازه کرد
کسی که خودش باعث ِ عشق بود
منو تووی این شهر آواره کرد
شبنم باقری