صفحه شطرنج
«صفحه شطرنج»
شاه بانوی صفحهی شطرنج
کهنه سرباز خستهای پیرم
دوس دارم وزیر تو باشم
تا ته خط قدم قدم میرم
رخ نشونم بده که میدونی
من یه عمره اسیر چشماتم
کیش دادن نداره وقتی که
با خم ابروهای تو ماتم
صفحهی زندگی یه شطرنجه
با تو خونهم سفید میمونه
بی تو حرفی برای گفتن نیست
اینو هر عاشقی که میدونه
کهنه سرباز خستهام اما
با تو هر لحظه تازهتر میشم
مادر بچههای من باشی
من برای اونا پدر میشم
«علیرضا پاکروان»