حوض کاشی

چشمات
مثل خورشیدِ توی نقاشی
میدرخشه توی حوض کاشی
با من بمون نمیشه نباشی

باشی
زندگی با من چه مهربونه
رو در و دیوارای این خونه
امیده که می زنه جوونه

عشقو
توی چشمای قشنگت خوندم
گفتم با تو می مونم و موندم
غصه هامو با شادی سوزوندم

اسمت
هر لحظه بی وقفه رو لبهامه
انگار دست خدا تو دستامه
خوشبختی مثل سایه باهامه

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/101957کپی شد!
1532
۱۵

  • محمد قاسمی (شاهد) سلام بانو. این کار باید اجراشه و شنیده بشه.
  • ناهید ملکی سلام مرسده جان دوست گرامی و قدیمی خوبه که هنوز مینویسی قبلا انقدر کار خوب ازت خوندم که اگه اسمتو ندیده بودم اصلا فک نمیکردم این ترانه رو نوشتی البته گفتی روی ملودیه ولی باز توجیح خوبی نیست منتظر ترانه ها و اشعار قوی تون هستم
  • علی عزیزی سلام مرسده خانم ترانه زیبا و ریتمیکی بود ای کاش اونقدر که به موسیقی کار فکر کردید به موضوع و توصیفات زیباتر هم فکر می کردید. شاد و پیروز باشید
  • محمد یوسفی کیا سلام و درود بر شما... ترانه ی زیبا و دل نشینی بود فقط یه نکته به ذهنم رسید که خواستم نظرمو بگم.... به نظرم ترانه رو خیلی خوب شروع کردید ولی تمومش نکردین... انگار یه فیلمی شروع بشه وسط فیلم خود به خود کات شه... اگه رو پایان ترانه هم کار کنید زیباتر میشد... به هر حال ببخشید جسارت کردم... موفق باشید
  • حسین خزایی بانو مرسده بزرگوار سال نو بر شما مبارک. ترانه شما دارای تصاویر مستعد خلق احساس ناب در مخاطب . اما بدلیل عدم رعایت ارتباط فهوای گزاره های انتخابی بیشتر ساختار گزیده گویی و پراکنده به خودش گرفته. شرو ترانه عاشقانه سرشار از امید اما در نیم مصراع آخر صرفا برای کاربرد قوافی مورد نظر شما به پرداخت ضربه وارد شده. البته با توجه به قالب انتخابی اکثر بندها دارای این نقطه ضعف. ترانه ایی پرداخت قربانی قوافی شد. موفق باشید
    • مرسده (زهرا) عباس زاده سلام. ممنون از نظرت دوست خوبم. حق با شماست . در جواب پیام نیمای عزیز هم گفتم که این ترانه رو به درخواست دوستی ، روی یک آهنگ نوشتم و خودم اصلا این مدل سرودن رو دوست ندارم. شاید بدلیل بی علاقگی به این مدل نوشتن هست که واژه های مورد علاقه م به روی کاغذ نمیاد. باز هم از وقتی که گذاشتی ممنون
  • نيما سكوت درود بانو مرسده سال نو مبارک خوشحال با زهم یه کار خوب ازت میخونم جسارتا نظر شخصی رو بگم سبک جالب رو انتخاب کردی برا ترانه ات آفرین چشمات مثل خورشیدِ توی نقاشی میدرخشه توی حوض کاشی با من بمون نمیشه نباشی خیلی شروع خوبی بود آفرین فقط ارتباط حوض و کاشی و نقاشی رو نفهمیدم و استفاده دو بار از توی به کارت لطمه زده زندگی با من چه مهربونه رو در و دیوارای این خونه امیده که می زنه جوونه جابه جایی ارکان مصرع سوم خیلی تو ذوق میزنم وزنش هم مشکل داشت عشقو توی چشمای قشنگت خوندم گفتم با تو می مونم و موندم غصه هامو با شادی سوزوندم مصرع سوم باز از وزن خارج شدی این بند حرفی برای گفتن نداشت هر لحظه بی وقفه رو لبهامه انگار دست خدا تو دستامه خوشبختی مثل سایه باهامه بی وقفه زبان ترانه ات رو خراب کرده در کل ترانه ات فاقد یک داستان داستان موضوع مشخص بود ارتباطی بین چشم و اسم و باشی و عشق ندیدم فقط یک سری توصیفات بود جسارت منو ببخشید موفق باشید
    • مرسده (زهرا) عباس زاده سلام نیمای عزیز. از نقد پربارت ممنون دوست قدیمی :) راستش این ترانه رو ، روی یه آهنگ نوشتم (البته قرار نیست اجرا بشه :D) . خودم از نوشتن روی ملودی و آهنگ بیزارم چون دست آدم رو می بنده. البته این نظر منه، شاید هم من توانایی این سبک نوشتن رو ندارم. در مورد اینکه این ترانه داستان قابل بیانی نداره باهات کاملا موافقم ، اما اشکالات وزنی رو رد میکنم. مطمئنم که نتونستی روی وزن درست بخونی . ارتباط حوض و نقاشی و خورشید هم ، میخواستم چشمهای مخاطب رو به انعکاس عکس خورشید توی حوض کاشی که معمولا در نقاشیهای دوران کودکی زیاد از این موضوع استفاده میشه تشبیه کنم . ممنونم که پای کارم ا ومدی . موفق باشی دوست خوبم
  • مجید زبردست سلام.زیبا بود موفق باشید