دیگر کنارت نیستم
من از تو دل را کنده ام، نه بیقرارت نیستم
با هرکه میخواهی برو چشم انتظارت نیستم
پُراز هوای عشق تو دیگر نخواهم شد عزیز
از خاطرم تو رفته ای در گیر وُ دارت نیستم
چه کرده ای بامن ببین عشق قدیمیَم که من
عمری دچارت بودم و دیگر دچارت نیستم
من عهد ماندن بسته بودم با تو روزی امـا
شد راهمان از هم جدا من در قطارت نیستم
میخواستی باتو بمانم آنچه میخواهی شوم
از کوی تو من میروم مرد ِ اِسارت نیستم
عمری کنارت بودم و عمرم تلف شد پای تو
عمری کنارت بودم و دیگر کنارت نیستم
#وحید_فرزانه
#بهمن_۱۳۹۴
#مستفعلن_مستفعلن_مستفعلن_مستفعلن
برگرد
چه بگویم زِ روانم بخدا خسته شدم درد افتاده به جانم بخدا خسته شدم به دلم نیست گدایی کنم از دولت خویش بده یک راه نشانم بخدا خسته شدم
به خود می گیرد!!
۳ دوبیتی…