قلب من
به نام خداوند جان آفرین
از دوریه تو به شب یه چیزی گفتم
لعنتی همش پیرهن مشکی تنشه
قلب من از اون موقعی که تو رفتی
تووی تب و تاب و تنهایی و تنشه
قلب من از اون موقعی که تو رفتی
زانوی غمو همش بغل میگیره
تووی تشت اشک شسته میشه بعدشم
میشینه روی طناب با دوتا گیره
*قلب من داره کنده میشه از توو سینه
مثل غم جاری تووی لبخند ژکوند
قلب من مثله چاقویه یه قصابه که
از دوریه یه بره ی خوشگل شده کند*
قلب من از اون موقعی که تو رفتی
مثل پنج بر عکس پنجه به غم زده
مثل یه امارت بزرگی شده که
روی سر در اون نوشته:غمکده
از دوریه تو دلم با نمک میشه
قلب من برای تو همش شور میزنه
پیرهن سیا رو از تنت دربیار
قلبمو بپوش بهترین پیرهنه
(۱۳۹۴/۳/۱۵)