جاده ها هم عذابم شدن…
 چه عمقی میباره به این شهرِ من
همه قطره ها رنگ و بوی تو ان
توُ نوستالژِی آسمون،بوی خاک
همه جاده ها هم عذابم شدن
همه ردپاهات دنبال من
منم گُم شدم رو  زمین،آسمون
خدا رو تماشا بکن پیش من
برای شبم آفتابی بخون
بذا واشه طعم افق ها به نور
بذا غم نباره فقط تو دلم
قبوله،من اون پنجره رو به خاک
خدا باش و بارون بر من بزن…
 
				 علی عزیزی	
			
			سلام مسعود جان ترانه قشنگی بود چرا انقدر کوتاه؟!! فکر کنم بیت آخر حواست به قافیه نبوده شاد باشی دوست من
علی عزیزی	
			
			سلام مسعود جان ترانه قشنگی بود چرا انقدر کوتاه؟!! فکر کنم بیت آخر حواست به قافیه نبوده شاد باشی دوست من		
	
	 نيما سكوت	
			
			درود مسعود جان خیلی کار قشنگی بود افرین فقط بند اخ قافیه اش فکر کنم مشکل داشت
نيما سكوت	
			
			درود مسعود جان خیلی کار قشنگی بود افرین فقط بند اخ قافیه اش فکر کنم مشکل داشت		
	
	 علی یاری	
			
			سلام مسعود عزیز  زیبا بود موفق باشی
علی یاری	
			
			سلام مسعود عزیز  زیبا بود موفق باشی		
	
	 مجید صادقی	
			
			سلام مسعود جان کار قشنگی بود مرسی
مجید صادقی	
			
			سلام مسعود جان کار قشنگی بود مرسی		
	
	 پنجاه درجه
پنجاه درجه قصه ی باغ
قصه ی باغ بی خیالت شدم
بی خیالت شدم