مطلق…
 حروم شد عمر و زندگیم
 پای یه عشق بی ثمر
حالا شدم یه تکیه گاه
شبیه دسته ی تبر
تمومه زندگیم شده
یه صحنه ی ملو درام
هم دسته ی تبر شدم
هم یه درخت بی صدام
خودم به ریشه میزنم
باید خودم فنا بشم
دوباره محکم میزنم
تا از خودم جدا بشم
بهای اشتباه من
یه ضربه ی ادامه دار
منو قسم نده برو
فقط منو بزار کنار
یه حس خالیو عمیق
یه آدمی که مطلقه
عشق تو بی جاذبه شد
چون دل من مُعَلقه
بدونکه تقصیر منِ
باید بهاشو هم بدم
 حماقتِ موندن من
جایی نمیرسیم باهم
وقت شکستنم شده
خاطره یاد من نیار
این یه سقوط ساده نیس
سکانسِ مرگ و افتخار
(کیوان حریری)
 
				 علی اصغر شریفی	
			
			کار نسبتا خوبی بود  موفق باشید.
علی اصغر شریفی	
			
			کار نسبتا خوبی بود  موفق باشید.		
	
	 کیوان اخوان حریری	
			
			جناب شریفی ممنون از نظرتون البته در این کار بیشتر محتوای کار برام مهم بود چون دوست داشتم متفاوت باشه ولی بازم ممنون از وقتی که گذاشتین سلامت باشید
کیوان اخوان حریری	
			
			جناب شریفی ممنون از نظرتون البته در این کار بیشتر محتوای کار برام مهم بود چون دوست داشتم متفاوت باشه ولی بازم ممنون از وقتی که گذاشتین سلامت باشید		
	
	 رحیم ممبنی گرمسیری	
			
			سلام جناب اخوان حریری بسیار زیبا وخواندنی موفق باشید
رحیم ممبنی گرمسیری	
			
			سلام جناب اخوان حریری بسیار زیبا وخواندنی موفق باشید		
	
	 آزاده ربانی	
			
			سلام جناب حریری ترانه تونو خوندم .. ممنونم از حضورتون . گلایه ی پراحساسی داشت ترانه تون .لایک
آزاده ربانی	
			
			سلام جناب حریری ترانه تونو خوندم .. ممنونم از حضورتون . گلایه ی پراحساسی داشت ترانه تون .لایک		
	
	 پنجاه درجه
پنجاه درجه بی خیالت شدم
بی خیالت شدم