برو
برو
محمد هادی احمدی
***
حالا که دلمو نمیخوای خب برو
وقتی که منو نخوای منم نمی خوامت تو رو
کم نبوده بد زبونیت با دلم
واسه هر دو مون میگم بت که برو
روزی که عطر هوات از در اومد
دیده می شد تو نگاهت روزای بد
عمری تو بازی می کردی با دلم
دل شکوندی،باز شکست ای وای دلم
میدونم تلخی میاد تو زندگیم
ولی باز از دل میگم بت که برو
اگه باز نیرنگ و کذبه تو چشات
باز میگم دوست میدارم من تو رو
تو برو ولی بدون دوست دارمت
ندیدم تو دنیا چیزی مث عطر تنت
باز شکفته تو دلم عطر سعید عاشقی
ولی خب نمی تونم حالا بگم بت که نرو
بی کسی واسه دو تامون بهتره
جز خودم کسی نمیخوادت تو رو
***
دل سروده ای است پر از اشکال،امیدوارم به بزرگی خودتون ببخشید